عزت نفس
سالها دل طلب جام جم از ما می کرد و آن چه خود داشت زبیگانه تمنا می کرد
همه ما شایسته خوشبختی هستیم
در زندگی روزهایی هست که حالمون خوب نیست. می دونید یکی از مهمترین دلایلش چیه؟ جاهایی تو زندگی برای خودمون کم گذاشتیم همینطور از خودمون برداشتیم و جایگزین نکردیم، کم گذاشتیم. بذارید یه مثال بزنم شما توی زندگی پس انداز می کنید که خیالتون راحت راحت باشه و برای اهداف تون، در جهت اهداف تون پس انداز می کنید که مثلاً ۵ سال دیگه بتونی یه کاری رو انجام بدی دوستتون با شما تماس میگیره میگه من به مبلغی پول احتیاج دارم شما هم بدون اینکه فکر کنی از اندوخته خودت برمیداری و بهش میدی و و نمی تونه اون مبلغ رو به تو برگردونه، اونجا یک قدم از هدفت دور شدی از اندوخته ات کم میشه و خودت هم نمیتونی یا تلاش نمیکنی یا خودت توانایی جایگزین کردنش رو نداری و نمیتونی مدیریت کنی که جایگزین کنی، از اندوخته کم شده. و یک روز دیگه در زندگی بدون اینکه به هدفت فکر کنی مبلغی از اون انداخته رو بر میداری و برای کاری که انجام دانش ضروری نیست و شاید از روی هوس و احساس هست خرج میکنی یا دوباره کسی از تو کمک میخواد و تو بدون اینکه به خودت فکر کنی برمیداری بهش میدی، کسی برای راه اندازی کسب وکارش کمک میخواد میاد پیش تو و از دست و دلبازی تو تعریف میکنه از اینکه چقدر تو دوست پایه و مهربونی هستی و تو رو ترغیب می کنه که این پول رو بهش بدی و کمکش کنی. یه روز دیگه یکی از دوستات یا یکی از اعضای خانواده یا همکاران پیشنهاد میده که بریم مسافرت و باهاشون میری، برای تایید شدن تمام خرج و مخارج رو تو حساب میکنی، اصلاً شاید کارت بانکی رو بدی به آنها که راحتتر خرج کنن. حسابت خالی شد و خالی شد. حالا موعد انجام دادن هدفت رسیده و توخالی هستی، نه تنها پول به اندازه نیست بلکه خیلی خیلی کم شده میخوای بری از دیگران قرض کنی خجالت میکشی یا ازشون می خوای میگن یادشون نیست که بهشون خوبی کردی یا قبول دارن اما قدرت پرداختش رو ندارن یا الان قادر به پس دادن قرضشون نیستن یا اصلا نمی تونن بهت برگردونن.گاهی اینجوری جواب میدن که فکر میکردن توی دنیای دوستی خرج کردی و فکر میکردن که تو این پول را پس نمیگیری، بله درسته تو از روی خجالت یا به هر دلیلی چیزی نگفتی، تازه یه چیزی از ته مونده اون پس انداز باید برداری که این حالت رو خوب کنی حالی که دیگران با این رفتارشون خرابش کردن و شاید بهتره بگم خودت خرابش کردی. توقع انتظار از دیگران و اینکه انگیزهای برای تلاش کردن نداری چون چندین و چند سال تلاش کردی اما حساب پس انداز الانت خالیه برای همین انگیزه نداری پیش خودت میگی: خوب اگه دوباره تلاش کنم همین میشه، من این همه تلاش کردم این شد که هیچی ندارم.
از مهربونی کردن فاصله میگیری، از خودت فاصله میگیری، با دیگران رفتارهای طبیعی نداری و آشفته و پریشان تر از قبل شروع میکنی به گذران زندگی و شاید از دیگران فاصله بگیری اما با کینه و طعنه و نفرت و حس قربانی شدن و مقصر دانستن دیگران و مقصر دانستن خودت در کنار دیگران به زندگیت ادامه میدی. تو خودت نیستی، کم شدی اونقدر کم شدی که اصلاً آدم متفاوتی شدی.
دنیای کودکانه عزت نفس ما
وقتی کودک هستیم شروع می کنیم به دریافت کردن، از محیط، پدر، مادر، خانواده، دیگران، از رسانهها، یاد میگیریم که چطور رفتار کنیم غلط یا درست. همانجا حساب پس انداز عزت نفسمان را باز می کنیم که از قبل مبلغی اندوخته در آن بوده به صورت غریزی یا ژنتیکی یا بهتره بگم خدادادی، مادرزادی از همانجا شروع می کنیم به ارتباط گرفتن ، تعامل، گفتگو، رفتار کردن، زندگی کردن، مشارکت کردن، شراکت کردن، همکلاس شدن، همخانه شدن و از وابستگیهایی رها می شویم و یکسری وابستگی های جدید برای خودمون پیدا میکنیم از یکسری تعصبات رها می شویم و تعصبات جدید جایگزین میکنیم و تلاش میکنیم از توانایی هایمان استفاده کنیم. آن حساب پسانداز را شارژ کرده ایم. وقتی تلاش می کنی بهتر باشیم و بهتر شویم آن حساب پسانداز را شارژ کردهایم. وقتی تلاش میکنیم با توانایی و با استفاده از قدرت فکر و خلاقیت کاری را درست انجام بدهیم یا مسئله و مشکلی را حل کنیم حساب پس انداز را شارژ کرده ایم. وقتی از کسی ناراحت میشویم اندکی از اندوخته را بر می داریم اما تلاش می کنیم خودمان را آرام کنیم و خود را بیشتر از قبل دوست داشته باشیم و ارتباط مان را اصلاح کنیم، اندوخته دوباره شارژ میشود .کاری را اشتباه انجام میدهیم و خودمان را سرزنش می کنیم، از اندوخته برداشته ایم، تلاش میکنیم جبران کنیم، تجربه کسب کنیم ، بلند میشویم که جبران کنیم و به خودمان می گوییم من با کمک ذهنم می توانم دوباره بهتر از قبل شروع کنم، از گذشته تجربه برمیداریم کمی از دیگران کمک میگیریم، خدا را شکر میکنیم، وجود خدا را در زندگی احساس میکنیم از وجود خدا کمک میگیریم حساب پس انداز شارژ می شود و حتی پر تر از قبل می شود این باعث میشود خوشحال تر باشیم با دیگران مهربان تر باشیم از دیگران تعریف کنیم به دیگران انرژی بدهیم به دیگران ارزش بدهیم به دیگران احترام بدهیم، چون حسابت شارژ است.
باتری درونمان شارژ است ،خوب برخورد میکنیم، خوب تصمیم میگیریم، اشتباه می کنیم اما میپذیریم باعث دلخوری کسی نمی شویم و اگر شدیم عذرخواهی میکنیم و جبران میکنیم چون از درون پرهستیم و نیازی به تخریب و تصویب و تایید نداریم و شاید باعث دلخوری کسی شویم اما معذرت خواهی نمیکنی و شروع به سرزنش بیشتر میکنی: بچه ننه، نازنازی، آدم نیستی، قوی نیستی، ضعیفی، من خوبم که هیچی به دل نمی گیرم .
تو فکر می کنی که دیگری را خراب کردی و اونو مجبور کردی که خودش رو اصلاح کنه اما همین جا از پس اندازت برداشت کرده ای و حواست نیست و حال بدی بعدش در مکان و محیط و شرایطی دیگر برای تو ایجاد میشود. چون از حسابت کم شده و این کمبود جایی نمایان می شود. در ارتباط با خودت یا با دیگران شاید احساست نسبت به خودت بد شود، شاید بخواهی خود را تنبیه کنی، سنگدل تر می شوی با دیگران برخوردت ناملایم تر از گذشته می شود و هزاران مثال دیگر که الان در زندگیت مسائله داری و نمی دانی از کجا آب می خورد و شاید مسئله وجود دارد اما نمی شناسیش با خودت چه کرده ای؟ با دیگران چه کردی؟ میدانی عزت نفس خشت اول زندگیت است؟ اول برای روح تو،خشت اول برای جسم تو، خشت اول برای شخصیت تو، خشت اول برای رفتار تو، خشت اول برای بودن تو
می خوام یاد بگیری چطور حال درون و بیرون زندگیت خوب باشد
یاد بگیریم حال روح و جسم مان بهتر باشد، برای اینکه به خوب بودن برسیم باید تلاش کنیم، برای عالی بودن. در دوره عزت نفس ابزارهای به شما میدهم که بتوانید راه درست را تشخیص دهید.
ناتانیل براندن، روانشناس و رواندرمانگر برجسته پیشگام و پیشرو در زمینه عزت نفس می نویسد: آنچه سطح عزت نفس را تعیین می کند همان چیزی است که فرد انجام میدهد
شش پی که عزت نفس ما را شکل می دهد
1-آگاهانه زندگی کردن : گاهی به راحتی به خودمان خیانت می کنیم، زمانیکه آگاهانه زندگی نمیکنیم. ذهن ما توانایی ماست این که از واقعیت زندگی مان فرار کنیم یا به آن توجه نکنیم، یعنی به ذهنمان خیانت کرده ایم و این باعث کاهش عزت نفس ما میشود. میدانیم پرخوری خوب نیست اما به آن توجه نکنیم.، میدانم باید به سلامتی ام اهمیت دهیم اما نمی دهیم میدانیم که باید ورزش کنیم اما نمی کنیم. می دانیم آدم غرغرویی هستیم و نباید این رفتار را داشته باشیم اما مهم نیست به آن توجه نکنیم، وانمود می کنیم که همچین رفتاری را نداریم. می دانیم دیگرانی که از دستمان ناراحت هستند دلیلش چیست اما مهم نیست، میدانم باید کار کنم تا از زندگی بیشتر لذت ببرم اما به همین شرایط قناعت میکنم. می دانم به عنوان یک زن باید به دنبال اهداف مهم باشم قبل از اینکه یک همسر یا یک مادر باشم من یک آدمم و فرزندان و همسر من بخش مهمی از زندگی من هستند. میدانم از این بی هدفی یک روز پشیمان می شوم، زمانیکه دیگر جوان نیستم اما توجهی نمیکنم. میدانیم که باید کمتر به شبکههای مجازی وابسته باشیم اما هستیم. می دانم ولی … ها باعث کاهش عزت نفس ما میشوند.
افرادی هستند که اصلاً حواسشون نیست چطوری دارند زندگی می کنند! از روی عادت یکسری کارهای را انجام می دهند، به خودشون و اطرافیانشون و زندگیشون دقت نمیکنند به این معنی که نمی دونن، زندگی درست چی هست، آگاه نیستند و اگر هم بدونن به درستی عمل نمی کنند، برنامه ای برای خودشون ندارن، هدف خاصی ندارن، برنامه های دیگران را انجام میدهند یعنی کارهایی که براشون تعیین و تکلیف شده را انجام می دهند و شاید هم اصلا علاقهای به انجام دادنشان ندارند و با رضایت نیست ، آگاهانه نیست که چه کارهایی انجام داده، چرا انجام داده نمیدونه چه نعمت هایی داره و اصلاً قدردان داشته هایش نیست، دیگران براش خیلی مهم نیستند. اما افرادی هستند که آگاهانه زندگی میکنه با انرژی بیدار میشه شکرگزار زندگیش هست شکرگزاری میکنه، از دیگران سپاسگزاری و تشکر میکنه این یعنی اینکه آگاه است به چیزهایی که داره آگاهانه برنامهریزی میکنه و آگاهانه عمل میکنه، حواسش به کارهایی که انجام میده هست میدونه چه کارهایی را باید انجام بده چه کارهایی را نباید انجام بده و واقعاً هم همین طور عمل می کنه. تلاش میکنه هر روز بهتر از روز قبل باشه زمانی را برای خودش میزاره زمانی را برای خانوادهاش، برای کارش این فرد نسبت به فرد قبلی از عزت نفس بالایی برخورداره.
در لحظه زندگی کنید
میدونی دوست خوبم بهتره چیزهایی که داریم رو بشناسیم قدر دانشان باشیم. از لحظه به نحو احسنت لذت ببریم استفاده کنیم خودخوری نکنیم چیزهایی رو که یاد گرفتیم و میدونیم رو بهش عمل کنیم. پیشنهاد میکنم آگاهانه زندگی کنید همین که توجه کنید کجا هستید؟ چه می کنید ؟و چه نمیکنید؟ واقعیت زندگی تان را پیدا کنید و به آنچه که می دانید عمل کنید.
گاهی ندانستن بهتر از دانستن و عمل نکردن است.
طاهره پیرجلی
حقیقت زندگی مان را بپذیریم در ظاهر اتفاقی نمیافتد اما در درون و در اعماق وجودمان اینها روی هم انباشته میشود و عزت نفسمان را شکل میدهند با توجه به آنچه که میبینی و میدانی عمل کن. در لحظه زندگی کنید، اگر با همسرتان صحبت میکنید فقط با آن باشید ،اگر کتاب میخوانید فقط بخوانید، اگر غذا میخورید از غذا خوردنتان لذت ببرید. مرده ی متحرک نباشیم.
پیشنهاد می کنم همین الان به طریقه نفس کشیدنتان توجه کنید، دم …… بازدم ….. توجه به ریتم نفسهایمان به ما کمک میکند تمرین کنیم در لحظه اکنون باشیم.پس برای بهبود عزت نفستون تمرین کنید که، آگاهانه زندگی کنید.
2- قبول کردن خودمان: چرا من اینجوریم؟ دیگران از من بهتر هستند؟چرا من زشتم فلانی زیباتره؟ چرا اون میتونه این کارو انجام بده من نمیتونم؟ یا من به خوبی اون نمیتونم؟چیزی رو که میتونیم تغییر بدیم رو تغییر بدیم، بهتر کنیم و چیزی که نمی تونیم تغییر بدیم رو بپذیریم.
خداوندا آرامشی عطا فرما تا بپذیرم آنچه را که نمیتوانم تغییر دهم،
شهامتی تا تغییر دهم آنچه را که می توانم
و بینشی که تفاوت این دو را بدانم
قبول کردن چیزی که هستیم تا بتوانیم بهتر شویم، تا نپذیریم که من این هستم نمیتوانی بهتر شوی. ارتقاء خودمون نتیجه چیزی که هستیم هست. نه اینکه همینیه که هستم هستم و نپذیرم انتقادهایی که در موردم میشه بلکه خودم را اینچنین که هستم بشناسم و دوست داشته باشم و به نظر دیگران هم در مورد خودم فکر کنم اگر درست کنم بهتر شوم و اگر درست نبود لبخند می زنم و می گذرم. آدمهایی که عزت نفس پایینی دارند حسن قربانی شدن دارند، زندگی با من اینکار رو کرد، زندگی بد کرد، ظاهرمون برامون مهم باشه. سلامتیمون برامون مهم باشه. خودم را با دیگران مقایسه میکنیم و مدام به این فکر میکنیم چرا کارهایی را انجام ندادم یا انجام دادم و اشتباه بود؟ خودمون و دیگران رو سرزنش می کنیم. دچار اگر و ای کاش هایی می شویم که حالمان را بدتر میکند. چیزی که میتونید تغییر بدیم رو بهتر کنیم و خودمان را بپذیریم. میتوانیم روز به روز بهتر شویم.
اگر میخوای باعث رشد و پیشرفت کسی بشی باید اونو بشناسی،بپذیری و دوست داشته باشی. اگه مسئله رو پیدا نکنی چطور میخوای حلش کنی؟ باید بپذیری که وجود دارد، چون چیزی که وجود نداره رو نمیشه تغییر داد و بهتر کرد. پذیرش خودمان آنطور که هستیم در تعارض با بهتر شدن نیست. پذیرش خود همانطور که هستی خودت را بپذیر با تمام نقاط قوت و نقاط ضعف و آنچه که هستیم، هستیم. اگر احساس داری ،اگر رفتاری داری، اگر گفتاری داری، اگر افکاری داری، اگه ظاهری داری، اگر… چه خوب چه بد، چه ضعیف و قوی، هرچه که هستیم همینم لازم نیست به کسی ثابت کنی، تنها کسی که باید خودت را به او بشناسانی، تنها کسی که باید خوب بشناسیش خودت هستی .
خودت را بپذیر.من تا نپذیرم زمانم را نمی توانم مدیریت کنم چطور می توانم مدیریت زمان داشته باشم؟ اگر نپذیریم که نمیتوانم خشمم را کنترل کنم چطور می توانم یاد بگیرم و سعی کنم خشمم را کنترل کنم؟ اگر نپذیرم من یک انسان مغرورم چطور میتوانم غرورم را مدیریت کنم که به من آسیب نزند؟ اگر نپذیرم که دچار کمبود عزت نفس هستم چطور میتوانم عزت نفسم را ارتقا دهم؟ باید بپذیرم قبل از هر کسی خودم را …
3- مسئولیت پذیری در قبال خود : رسیدگی به جسم، ظاهر و سلامتی خودمون که بهانههایی پشتش میاریم، ارثی هست، استعداد چاقی دارم، به خاطر داروهای هست که میخورم، وقتی عصبی میشم پرخوری می کنم. چند روز پیش به من میگفت چیکار کنم نخورم من وقتی عصبی میشم شروع می کنم به خوردن تا ساعت چهار- پنج عصر میتونم تحمل کنم نخورم اما از اون ساعت به بعد میخورم، میخورم تا جایی که دارم میترکم و با دست زیر گلوش رو نشون میداد .خانم دکتر به نظرتون چیکار کنم ؟ گفتم حتما باید با پزشک تغذیه و متخصص لاغری صحبت کنی من در این مورد تخصص ندارم. خودش ادامه داد خانم دکتر من چون تنها و دور از خانواده هستم احساس تنهایی دارم به خاطر این هم هست لبخند زدم گفت چیکار کنم؟ از روی تجربه و نشانه هایی که میدیدم و به من میداد حدس میزدم پرخوری از کجا داره آب میخوره… گفتم باید بیشتر صحبت کنیم و باید بیشتر به من اطلاعات بدی.
اگه به خودت اهمیت ندی، اگر کاری برای خودت انجام ندی نباید بهانه بیاری به خاطر دارو، ژنتیک، شرایط بد زندگی و غیره هست که اضافه وزن دارید. دیگران اصلا براشون مهم نیست که تو سالم هستی یا نیستی، شاید باهات همدردی کنند و راهکار بدهند اما خودت باید بخوای خودت باید برای خودت کاری انجام بدی. مراقب خودت باش مسئولیت کارهایی که بر عهده تو هست رو بپذیر، این کار کس دیگه ای نیست.
مسئولیت صددرصد افکار، گفتار و رفتارمون رو بپذیریم.
شاید این جمله را زیاد شنیده باشید ” از روی ناچاری این کار رو انجام دادم“ ، خودت رو فردی دست و پا بسته و ناچار میدونی یعنی تو هیچ اختیاری نداری.تو شایسته رسیدن به خوشبختی هستی و این در صورتی اتفاق خواهد افتاد که بدانی مسئول زندگی خودت هستی و مسئولیت زندگی ات را بپذیری، اینکه اختیار زندگی در دستان تو است و اگر این را بپذیریم به عزت نفس بالا دست پیدا میکنیم . اگر جایی که باید از حق خودت دفاع نکنی، حرفی نزنی و بگویی مقصر من نیستم آنجا کسی بود که نمیشد حرف زد، خجالت کشیدم، یا اینکه خب تو باید از من دفاع می کردی، این درست نیست دیگران را مقصر پنداشتن از نبود عزت نفس است.
4- ابراز وجود کردن : سست عنصر نباش ، جوری که به هر سازی برقصی و هر کسی هر طور بخواد تو همونجور رفتار کنی یا برای رضایت دیگران کاری انجام بدی، ثبات وجود را تمرین کن، برخلاف آنچه واقعا هست عمل نکن، عاشق شغلتون باشید. فردی که هر روز تلاش میکنه برای رشد و پیشرفتش ، آدم مشتاقی هست، اعتماد به نفس بالایی داره، هدف داره و در جهت اهدافش تلاش میکنه. اگر مخالف چیزهای عمل کنیم که باورشان داریم صدای درونمون میگه چقدر تو بی ارزشی. باور هاتون با صدای درونتون هماهنگ هست؟ اعتماد بنفس چیزی نیست که با خواندن یک کتاب یا مقاله کسب کنید بلکه باید تمرین کنید.
مربی شما در مسیر زندگیتان هستم
ابراز وجود کردن به معنای بودن در جهان واقعی است. به اندیشیدن، آرزو داشتن و تجسم و تصور کردن ختم نمی شود اینکه در جمع باشی و صحبت کنی اینکه از حقت دفاع کنی، جایی که باید صحبت کنی صحبت کنید جایی که باید باشی مخفی نشوی، جایی که باید حرف بزنی حرف بزنی. در این دنیای 8 میلیارد نفری تو یک نفر هستی و اگر تو و امثال تو نبود جهان ما انسانها وجود نداشت پس تو حق رای داری، حق اظهارنظر کردن و ابراز وجود کردن. اگر من یک بچه داشتم سعی میکردم حداقل قبل از دانشگاه رفتن یه چیزی رو خوب یاد بگیره ، اونم این بود که خود واقعیت باش، به این معنی که اظهارنظر کن، چیزی رو که دوست نداری رو به دلیل اینکه دیگران دوست دارند، انجام نده.کارهایی که برات ارزش مند نیستند، جزو اعتقاداتت نیستند، بهشون ارزش قائل نیستی را انجام نده، مطمئنا دیگران هم احترام میزارن، پایبند باشید، خود واقعیت باشی دیگران جذب تو میشن.
5- هدفمند زندگی کردن : هدفمند زندگی کن وگرنه حالا ببینم چه میشه، امید به خدا هرچه پیش آید خوش آید، این چنین نیست تو باید برای سالهای زندگیت هدفی داشته باشی، برای سال زندگیت، ماههای زندگیت و برای هفته ها و روزهای زندگت باید هدف داشته باشی. هدف مثل فانوس دریاییه برای کسی که در دریا بدون هیچ نشانی پارو میزنه تلاش میکنه اما باید بداند به کدام سمت وگرنه زمان و انرژی و منابعش را هدر میدهد. گاه از زندگی هدفمند برداشت اشتباه داریم،گمان میکنیم که زندگی هدفمد یعنی به یک هدف جامع و بزرگ فکر کنیم و سایر اهداف متوسط و جزیی را کنار میزاریم. هدف فقط هدفهای کاری نیست،گاهی بهبود روابطمان، رسیدگی به فرزندمان ،کاهش وزنمان یا برعکس، مطالعه یک کتاب ، خریدن یک وسیله و بسیاری از موارد دیگر میتوانند زندگی ما باشند. پیشنهاد میکنم دوره هدفگذاری که رایگان شده رو حتما ببینید.
6-انسجام شخصی: یعنی آنچه هستیم با آنچه رفتار میکنیم یکی باشه. ایدهآل هایمان، باورهایمان، معیارهایمان ، برداشت مان و رفتارمان با هم همخوانی داشته باشد. اگر آنچه که باور داریم با آنچه که انجام می دهیم و نشان میدهیم یکی نباشد پیش خودمان بی اعتبار می شویم و عزت نفسمان کاهش پیدا میکند.
وقتی دلمان یک چیز بخواهد اما رفتارمان چیز دیگری باشد، بر خلاف آن باشد حال درونمان خوب نیست و نزد خودمان بی اعتبار می شویم اعتمادمان کم کم نسبت به خودمان سلب میشود کمتر به خودمان احترام می گذاریم.
چرا ما به دیگران اطمینان داریم؟ یا چرا به برخی اعتماد و اطمینان نداریم؟ اگر خوب فکر کنید متوجه می شوید که چون به قولی که دادن عمل نکردن یا چیزی رو که میگن با چیزی رو که عمل میکنن یکی نیست. واژه ای هم هست که میگیم شعار میدن، این آدم دورو هست آیا تو شعار میدی؟ آیا تو سر قول و حرفت هستی؟ آیا به تعهدات خود عمل می کنی؟ قبل از دیگران مهم ترین شخصی که باید به او متعهد باشی و سر قول مان با او باشیم، رفتارمان با گفتارمان براش یکی باشه و هم خوانی داشته باشه خودمان هستیم، نباید اجازه دهیم که جلوی خودمان بی اعتبار شویم به خودمان خیانت نکنیم این باعث می شود که عزت نفس مان کاهش پیدا کند.
1- باید به این نکته توجه کنیم که اقدام ناراحتکننده را ما انجام داده ایم. باید واقعیت را بپذیریم و از آن فرار نکنیم. ما این کار را کردهایم، این را می پذیریم و مسئولیت آن را قبول میکنیم.
2- به این توجه میکنیم که چرا این کار را کردیم. با خود برخورد مهرانگیز میکنیم اما از موضوع طفره نمیرویم.
3- اگر اشخاص دیگری نیز تحت تاثیر کار ما آسیب دیده اند به آنها نیز توجه می کنیم. به آنها میگوییم که از آسیبی که به آنها زده ایم اطلاع داریم. به آنها میگوییم که احساساتشان را درک می کنیم.
4- هر اقدام اصلاحی لازم را انجام میدهیم
5- با خود عهد می بندیم که در آینده به طرز دیگری رفتار کنیم.
بدون رعایت این مراحل ممکن است تا سالها از کار اشتباهی که انجام داده ایم رنج ببریم. یکپارچگی شخصی منبع عزت تنفس است
اگر این مقاله برایتان مفید بود به دیگران ارسال کنید.
از شما دعوت می کنم در دوره عزت نفس حضور داشته باشید. در کنار شما هستم که چیزهایی را به شما بدهم و با هم چیزی را به دنیا اضافه کنیم ما همدیگر را پیدا کردیم. در راستای خدمت رسانی با شما هستم ممنون بابت حضورتون در زندگی من و در دوره عزت نفس.
درباره مدیریت
من دکتر طاهره پیرجلی دانش اموخته رشته DBA (دکترای مدیریت راهبردی کسب و کار) مدرس و مشاور دوره های مدیریت کسب کار با بیش از 8 سال سابقه اموزش، مشاوره و سخنرانی در زمینه های مدیریت فردی، گروهی و سازمانی و همچنین همراهی با شرکت های بزرگ و سازمان متعددی داشته ام
نوشته های بیشتر از مدیریت
دیدگاهتان را بنویسید